جدول جو
جدول جو

معنی لک قروه - جستجوی لغت در جدول جو

لک قروه
(لَ)
دهی از دهستان خدابنده لو از بخش قروۀ شهرستان سنندج، واقع در 21هزارگزی جنوب خاوری گل تپه، سر راه شوسۀ همدان به بیجار. کوهستانی، سردسیر و دارای 200 تن سکنه. آب آن از چشمه و قنات. محصول آنجاغلات، حبوبات، مختصر انگور و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لُک ک)
شهرکی نزدیک برقه و از اعمال آن. (ابن خلکان). شهری است از نواحی برقه بین اسکندریه و طرابلس. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(لُک ک)
نام یکی از دهستانهای بخش قروۀ شهرستان سنندج است. این دهستان بین دهستانهای اسفندآباد و ییلاق واقع شده و جزء آن دو دهستان منظور میشود. از 15 آبادی تشکیل شده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان لک بخش قروۀ شهرستان سنندج واقع در 28 هزارگزی شمال باختری قروه، بین یالقوزآغاج و الی وردی. ناحیه ایست جلگه و سردسیر. سکنۀ آن 27 تن است. آب آن ازچشمه و رود خانه یالقوزآغاج. محصول آن غلات و حبوبات و لبنیات است. اهالی به زراعت و گله داری اشتغال دارند. راه آن مالرو است و در تابستان از طریق چمقلو میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از لا قوه
تصویر لا قوه
لا قوت در فارسی: ناتوان
فرهنگ لغت هوشیار